حال بَد
جمعه, ۱۱ خرداد ۱۴۰۳، ۰۵:۴۴ ب.ظ
هفته بسیار بدی رو گذراندم
هجوم انواع اقسام بیماری به تَنم و رنجور شدن جان و تَنم. روزهای بیماری گاهی از شدت درد به خانم هایی که مادرانشان نزدیک شان هستند حسادت می کنم چرا بسیار جای خالی مامان را حس می کنم او در بیماری داری بی نظیر هست و چنان به بیمار می رسد که دو سه روزه سرپا می شود اما امثال ما تنها و یکه هستیم و باید علاوه بر خودمان، خانواده را نیز مواظبت کنیم، اما بیماری روح هزار برابر بدتر از بیماری جسم
رخدادی پیش آمد که بسیار نگرانم کرده، از شدت التهاب و اضطراب تَنم به عرق نشست و نوشخوار فکری لحظه ای رهایم نمی کند و حسابی من را بهم ریخته، دست به دامن خدا برداشته اَم تا خودش آن را حَل کُند.
پرودگارم تنها تو از درون متلاطمم خبر داری، خودت آرامش کن
الا بذکر الله تطمئن القلوب
۰۳/۰۳/۱۱
انشالله هر چی که هست به خیر بگذره