ظاهرا در خارج هم برخی افراد ثروتمند ویلا دارند که به عنوان خانه ی دوم یا عبارت Second homeاسم گذاری شده است
البته نمی دانم آنجا هم ویلاهای غیرقانونی و تغییر کاربری اراضی و جنگل خواری و کوه خواری وجود دارد یا نه،در ایران به جهت مشغولیت دولت در چند بُعد، بقیه ی معضلات مهم اجتماع بویژه محیط زیست کاملا رها شده است
معضلات محیط زیست ایران که کم هم نیست از جمله جنگل خواری کوه خواری، مالچ پاشی، عدم تفکیک زباله، فاضلاب، ریختن زباله و عدم فرهنگ سازی درست برای مردم جامعه، بی توجهی به حیات وحش در حال انقراض، سگهای ولگرد و...
بعد از این همه گلایه می خواهم درباره ی خانه ی دوم یا همان Second home روایتی نقل کنم.
من از گذشته ها همیشه دوست داشتم در چند جا خانه داشته باشم مثلا کیش، قشم، شمال، تهران، مشهد 😬البته که خداوند عزیزم اینقدر پول و پَله به ما نداد و لهذا همچنان در حد آرزو هست(لابد صلاح ما را در این همه ملک ندیده )
اما چند سالی است که برخی اقوام به روستای سرسبز اجدادی( از توابع اسفراین خراسان شمالی )هجرت کرده اند( مهاجرت معکوس) برخی ها آنجا ماندگار شده اند و زندگی دائم را برگزیده اند و برخی همان Second Home خودمان را پیاده کرده اند. در تعطیلات می آیند و باز برمی گردند مشهد.
مادر دکتر یک سالی می شود که باغی خریده و ساختمانی بنا کرده و اتفاقا حال دلش خیلی خوب شده. به جهت هوای پاک و تمیز و خوب
خانواده ی مادری هم اشتراکی زمین آقا جانم را ساختند. یک زمین بزرگ که به حال خودش رها شده بود اگرچه هنوز بادام هایمان رشد نکرده و به بار نشسته( میوه های إن منطقه بادام و انگور است)ولی هر از گاهی سَر می زنند و در دل طبیعت به حال می آیند.
عمه جان ماهم یک باغ بسیار بسیار زیبا در ارتفاعات دهکده اجدادی ما دارد( روستای ما بزرگ و تبدیل به یک شهر کوچک سبز ،شده است)
ملک عمه جان بر حسب اخبار واصله گران قیمت ترین ملک آنجاست. درختان شاهتوت، انگور، آلبالو، زردآلو، گیلاس، و.....
تا دلتان بخواهد میوه دارد و ثمر نشسته است.
چند ماه پیش یکی از اقوام بسیار نزدیک کاغذی پیدا کره بود با این محتوی که این ملک گران قیمت را به آنها فروخته شده اَست( یعنی شوهر عمه ی مرحوم من، ملک را به آن فرد فروخته )این معامله کاملا صوری بوده و جهت فرار از زیاده خواهی خان منطقه در آن روزگار انجام شده اما طرفین فراموش کرده اند که دست نوشته ها را از بین ببرند( مثالی بیاورم که بارها مراجعه کنندگان املاک خود را به نام پدربزرگم می زدند و سپس بعد از رهایی از مشکل، پدربزرگ من آن را برمی گرداند، پدر بزرگ من محضر دار بودند . خلاصه دو طرف فامیل نزدیک من( یکی عمه و طرف مدعی پسرعموی من )از آنجایی که غالب مردان ما خانواده ی ما محضر و دفترخانه دارن
(دایی جان ها و برادرها که راه پدر بزرگم را ادامه دادند )گفتند این معامله صوری هست اما قابل پیگیری.
متاسفانه زیاده خواهی طرف مقابل باعث شد که حتی دنبال وکیل هم بروند! خانواده ی عمه بشدت مضطرب و ناراحت بودند و خبرهای بدی از گوشه و اطراف به گوششان می رسید. ولی با توجه به حق آن ها، ما طرف حق را گرفتیم و از خداوند جان و امام رضای مهربان طلب کمک کردیم. چرا که این ملک باید به پنج دختر و دو پسر ارث می رسید و حق یتیم بود.
از کار خداوند، طرف مدعی پیشمان شده، بعد از ماه ها دست نوشته را چند روز پیش برداشت بود و به عمه جان داد و همانجا آن را آتش زدند...
این را هم اضافه کنم طرف مدعی خیلی تقلا کرد و چند تن از اعضای خانواده همراهی اَش کردند و چند تن هم زیر بار این ادعا نرفتند و خودشان را کنار کشیدند و در تمام این چندماه عمه و دختر هایش با ادب و بردباری با مادر طرف مدعی، طوری برخورد می کردند که انگار هیج اتفاقی نیفتاده است.
🌺
از این آزمایش برخی ها سربلند بیرون آمدند و برخی ها باختند. برخی از طرف دعوی می خواستند ملک را به زور غصب کنند و کنایه ها زده بودند به اتراق چند ماهه عمه و چند دخترش در باغ ویلا.
🌺
دنیای حرام لذت بخش نیست چرا که آنقدر بدبختی و گرفتاری در پی اَش میاد که آدمی حیران می ماند از این همه بَد بیاری...متاسفانه مواردی داشته ایم که حق ارث خواهر را خورده اَند و مال یتیم های برادر و اموالشان قاطی شده است با این مال های به ناحق و حرام و بعد از آن روی خوشی را ندیده اَند...
عزت نفس داشتن و چشم به مال دیگران ندوختن را از خداوند متعال برای خودم خواستارم.