وقتی در طبیعت هستیم عیال آن شخصیت علمی و سرسخت و عاقل اش کنار می گذارد و چهره ی جدید از خود نشان می دهد که بارها باعث به دردسر افتادنمان شده است! بارها از مکانهای خطرناک بالا یا پایین رفته است محض کشف و یا پرنده نگری... هربار که گیر افتاده است رویش زرد شده و به قول امردزی ها یک غلط کردنی در نی نی نگاهش می بیینم😄
دیروز بعد از مدتها طبیعت گردی رفتیم. در یک اقدام نابخردانه عیال توی آب دومتری پرت شد و دوربین گران قیمت مان سوخت.. همان که با شوق و ذوق برای پرنده نگری خریده بودیم و چه شاتهایی گرفتیم به ماندگار
این دوربین در روند درمانی مریض ها و اشتراک گذاری با دیگر همکاران ش هم بسیار مهم بود و.
از دیروز ناراحت هست.. غصه می خورد و خود را ملامت می کند... حالمان گرفته شده است...
****
بابا چند روزی آمده بود تا دست به کمکم باشد. مواظب بچه ها بود و گاهی برایم ظرف می شست و غذا می پخت تا کمی بهتر شوم
امروز می رود دلم برایش تنگ می شود