دوستان وبلاگی
به لطف خداوند کتابها کم کم دارد به فروش می رود و تمام می شود. با خودم عهد بستم تا تمام نشود کتاب دومم را چاپ نکنم. اگرچه یک سال است که می نویسم و ویرایش می کنم باز می بینم چقدر جای کار دارد. گویی انتها ندارد.
خبر مسرت بخش خرید نه کتاب ار یک خریدار محترم بود که مایه مسرت و خوشحالی من شد. از آن روز انگیز ه ام برای نوشتن مضاعف شده😊
********
پیام خواننده و خریدار کتاب
****
حدود ده سالی هست که وبلاگ می نویسم. از نی نی وبلاگ شروع کردم برای صدرای کوچکم روزمرگی می نوشتم سپس خودم را ارتقا دادم و از ماجراهای پر فراز و نشیب زندگی به قلم طنز نوشتم که اعظم آن زمانی نوشته شده بود که در بندرعباس زندگی می کردم و چه سفرهای هیجان انگیزی با عیال و صدرا رفتیم و. چه خاطره ها ماندگار شد. در خلال این ده سال دوستانی پیدا کردم که همچنان ارتباط مان در سایر دنیاهای مجازی برقرار است. از همه ی آن ها چیزهای یاد گرفته ام که در زندگی به کار بسته ام. اما یکی از آنها برایم الگوی خوبی در بسیاری از ابعاد زندگی بویژه استقلال.. نشاط.. بازی با کودکان و نمونه ی زنی مستقل قوی و مادری پر توان و باهوشی است که عجیب با کودکانش بازی می کند بازی های فکری و نشاط آور که تقریبا همه آن ها را خودش ابداع کرده است. مهناز دختر تهران که به جبر روزگار به یزد امده و همچنان پر شور و فعال دور از خانواده با کودکانش زندگی را به بهترین نحوه انجام می دهد. مهناز اینجا را نمی خواند اما من هزار بار در دل او را تحسین می کنم.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.