امید
من همیشه تلاش می کنم هر فصل را با دقت به سفری رفته و زیبایی های مختص آن فصل را از نزدیک حس کنم و هر سال نیمه ی آبان عمری باشد جنگل می روم تا برگهای ارغوانی،قرمز آتشین،زرد لیمویی،نارنجی درختان خزان شده را ببینم.اگر چه هربار با جنگل خواری و ویلا سازی و آت و اشغالهای رها شده توی جنگل قلبم فشرده می شود از جهل و نادانی مردم..
امسال علاوه بر جنگل نوردی سری به کاسپین هم زدیم و اتفاقی بین راه از تالاب فریدونکنار گذشتیم و چشممان به جمال امید تنها درنای سیبری غربی که چهارده سال است تنها به ایران مهاجرت می کند افتاد...نگویم که عجب ذوقی کردیم و بالا و پایین پریدیم..
و چه عکسها گرفتیم از این گونه ی در خطر انقراض.
امید سالها پیش آرزو همسرش را از دست داد و تحسین دارد این همه وفاداری.
🌿🌿🌿🌿
در دو راهی مانده ام که فقط خدا می داند و بس...هم اکنون نیازمند یاری سبز ات هستم خدا جان
🍁🍁🍁
باران دو روز بی وقفه بارید و تهران را شست و تمیز کرد..دمت گرم خدا جان..لطفا رحمت الهی ات شامل همه ی ایران و دنیا شود
🍁🍁🍁
زندگی در تهران سخت است به شرط حیات بعد از بازنشستگی عیال برویم رشت،یه خانه ی بزرگ حیاط دار با کلی درخت پرتقال ،نارنج وبوته های پیچک و یاس رازقی،همیشه بهار،رز و گل محمدی بکاریم و حظ ببریم
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.