سرشلوغیان هستم
وقتی زندگی سی و چند ساله ام را مرور می کنم می بینم این مرحله از زندگی که اکنون در آن هستم شلوغ ترین و پر مشغله ترین مرحله زندگی ام است
مدرسه مجازی صدرا که نیمه روزام را می گیرد. بین این تدریسهای مجازی و حاضر و غایب بنده هم صبحانه باید آماده کنم همه نیم نگاهی به سروناز بانو برای رفع حاجت های بهداشتی تغذیه ای.
مدتی است روند کاری عیال هم عوض شده و نهار به منزل رجوع می کنند. بلافاصله بعد از کلاس راهی مطبخ شده و اجاق را روشن می کنیم تا اجاقمان روشن باشد!!!
آن وقت به جمع و جور و تمیزکاری می پردازم. وبین آن نهار تناول می کنیم و. به صدرا درس می دهیم و کرم های روز می زنیم و نماز می خوانيم و با سرونازم مشغولیم و....تا انتهای شب.. اگر بتوانم بنویسم و کتابی بخوانم از شوق در پوست خودم نمی گنجم..
امروز اما به جای مثل فرفره چرخیدن روی تخت لم داده ام و از آفتاب دلپذیر لذت می برم. بچه ها تلویزون می بییند. هرازگاهی تفریح مضرر هم لازم است
اما این خستگی برایم دل نشین است.. خوابش حلال است و کیف میدهد
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.