زندگی رسم خوشایندی است

زندگی رسم خوشایندی است
نویسندگان

شوق برگشت

سه شنبه, ۳۱ فروردين ۱۴۰۰، ۰۷:۱۹ ب.ظ

در میان کتابی که می خوانم

 

*اگر ساءل را رد کنی، مرا رد کرده ای

*ای بنده من چرا جوابم کردی و به من قرض ندادی!؟ از فقر من ترسیدی که نتوانم آنچه را داده ای بازگردانم؟ یا ترسیدی خیانت کرده ودر وعده هایم به تو دروغ گفته باشم؟

*ای بنده من سوگند به حقی که تو بر من داری دوستت دارم پس تو را به حقی که بر تو دارم دوستم بدار *

*من به توبه و بازگشت بنده ام از مردی که در سفرش مرکب و توشه اش را گم کرده و از یافتن آن ناامید شده و به انتظار مرگ خوابیده و سپس بیدارشده و مرکب و توشه اش را در کنار خود بیابد، شادترم

 

بر این همه عشق گریستن که هیچ باید جان داد

**'**' '

اوایل ماه مبارک سخت بود... نیمی از روز به تایپ ترجمه جدید گذشت و نیمی دیگر تهیه نهار و شام و افطار و سحر... الحمدالله تمام شد و من به زندگی عادی برگشتم. حتی وقت نمی شد توی آیینه بنگرم

****

ایا به هر رفت و آمدی اعتقاد داشته باشم و یا بیخودی روحم را آزرده ی این چیزها نکنم؟ 🌹 

۰۰/۰۱/۳۱
سمانه صبا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">