زندگی رسم خوشایندی است

زندگی رسم خوشایندی است
نویسندگان

یک خانه پر از تنهایی

يكشنبه, ۳۰ خرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۵۳ ب.ظ

یک ظهر آرام

اکثر همسایه ها به مسافرت رفته اند غالب آنها ویلاهای شخصی اطراف تهران یا شمال دارند... چند روزی است بعد از ظهرها سر و صدای بچه ها نمی آید... 

***'' 

مامان دو هفته با اصرار ما ماند... جمعه برگشت اینبار همراه صدرا... پسرکم اولین تجربه مسافرت تتهایی را تجربه کرد با وجود برادرزاده های مهربان و بازیگوشم محال است حوصله اش سر برود... بابا و مامان هم با حوصله هستند و حسابی با او بازی می کنند... پدربزرگ مادربزرگ جوان هم نعمتی است. 

****

کارآگاه آموزشی عیال اخر تیر در اهواز برگزار می شود.گارکاه اولش در زاهدان بود که از ترس گرمای هوا نرفتیم و مامان پیشمان آمد اما می خواهم عمری باشد بقیه کارگاه های او را بروم... هم فال و هم تماشا 

****

اکنون تنهای تنها هستم... عیال سر کار است... سرونازم لحظه ای پیش به خواب رفت و من مانده ام و یک خانه پر از تنهایی و سکوت لذت بخش 

۰۰/۰۳/۳۰
سمانه صبا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">