یک خانه پر از تنهایی
یک ظهر آرام
اکثر همسایه ها به مسافرت رفته اند غالب آنها ویلاهای شخصی اطراف تهران یا شمال دارند... چند روزی است بعد از ظهرها سر و صدای بچه ها نمی آید...
***''
مامان دو هفته با اصرار ما ماند... جمعه برگشت اینبار همراه صدرا... پسرکم اولین تجربه مسافرت تتهایی را تجربه کرد با وجود برادرزاده های مهربان و بازیگوشم محال است حوصله اش سر برود... بابا و مامان هم با حوصله هستند و حسابی با او بازی می کنند... پدربزرگ مادربزرگ جوان هم نعمتی است.
****
کارآگاه آموزشی عیال اخر تیر در اهواز برگزار می شود.گارکاه اولش در زاهدان بود که از ترس گرمای هوا نرفتیم و مامان پیشمان آمد اما می خواهم عمری باشد بقیه کارگاه های او را بروم... هم فال و هم تماشا
****
اکنون تنهای تنها هستم... عیال سر کار است... سرونازم لحظه ای پیش به خواب رفت و من مانده ام و یک خانه پر از تنهایی و سکوت لذت بخش
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.