زعفرانیه!
بارها آمدم تا بنویسم اما ...
الان نشسته ام روی مبل و منتظر پسر و عیال .
عیال بعلت چاقی و کمردرد برنامه استخر گذاشته و با پسرک می روند ...من هم میان روزمرگی دوشنبه ها را به خودم مرخصی داده و استخر می روم ...فرو رفتن در آب لذت عجیبی دارد برایم
و من باز مضطرب اندکی هستم ...🙂
از خودمراضی نیستم ماه رجب بعلت خوردن قرص اصلا روزه نگرفتم و درست و حسابی نیایش نکردم...فرصت ها چون ابر در گذرند(حضرت امیر)
هفته پیش عکسی از بازیگری توی جشنواره به چشمم خورد و شیفته ی لباسش شدمبسیار تلاش کردم و مزون را یافتم وبه خوشحالی پنجشنبه راهی شدم با بچه ها...
خب باید حدس می زدم مزونی کهدر یکی از فرعی های بنام زعفرانیه باشد قیمت نجومی روی لباسهایش میگذارد...به خوشحالی اندازه هایم را گرفتند وگفتند اطلاع می دهند..منم تند و فوری پیش بچه ها که تنها توی ماشین بودند و برگشتم و بعد کلاس صدرا و امامزاده صالح واندکی نیایش و خانه!
تا وات ساپ را باز کردم وقیمت نجومی لباس را دیدم جا خوردم!پیام دادم به ریال است یا تومن؟!
۷میلیون بابت یه کت و اورال پشمی سادههههه!۲میلیون هم بابت یه کیف ۲۰سانتی!
عطای لباس را به لقایش بخشیدم...ما را چه به این پولها!
عمین است غالب بازیگران آخر عمر در تنگدستی هستند...
خلاصه به جایش یک مانتو پیراهنی مشکی خریدم ویک تاپ سوزندوزی بلوچی(البنه سوزندوزی با ماشین ورنه دستی اش گران است) خیلی هم مناسب !
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.