زندگی رسم خوشایندی است

زندگی رسم خوشایندی است
نویسندگان

بابا

چهارشنبه, ۲۷ مهر ۱۴۰۱، ۰۳:۳۴ ب.ظ

مامان همراه خاله کوچیکه به سفر رفته اند چند سالی است که یک اکیپ زنانه تشکیل داده اند و سه خواهرون و مامان ایران و دختر خاله الی کلی سفر رفته اند. 

اما این سفر فرق داشت هرکس مشغولیتی داشت که نتوانست بیاید جز مامان و خاله کوچیکه.. روز دوم سفر، ویس مامان چنان شاد و شنگول بود که یک دم حسودی کردم!!

بابا اما این روزها تنهاست

بابا هر روز صبح برای من در پیام رسان وات ساپ، ویسی پر از شادی  و شکرگذاری ودعای خیر  می فرستاد ابتدای ویس هم همیشه این جمله بود :سلام خانم مهندس و... اما از وقتی وات ساپ فیلتر شد دیگر نمی تواند بیاید کار با فیلترشکن را بلد نیست، جای ویسهای پر انرژی و زیبایش خیلی خالی است،برایش یک پیام رسان داخلی نصب کردم اما مدتها از آخرین حضورش می گذرد و سری به آن پیام رسان نزده تا پیام‌هایم را پاسخ دهد، البته تلفن جای خود که آن هم مصائبی دارد تا عصر که سرکار است و نمی شود تماس گرفت، عصر هم یا چرتی می زند، یا خانه ی مامان ایران است، یا مسجد رفته، یا خانه ای داداش ها رفته ودر تمام موارد بالا تلفن همراهش را نبرده ودر منزل گذاشته! من هم که تا از امورات فارغ می شوم ساعات پایانی شب شده و بابا بر طبق عادت ساعت‌هاس که  به خواب رفته است. 

اگرچه خوشحالی مامان برایم بی نهایت ارزشمند است اما این مسافرتهای انگشت شمار تکی اش، را دوست ندارم چون بابا خیلی تنها می شود و روزها برایش سخت می گذرد. 

 

۰۱/۰۷/۲۷
سمانه صبا

نظرات  (۱)

سلام
سایه پدر و مادرتون مستدام
 

پاسخ:
سلام و عرض ادب بانو
سپاس از دعای زیبای شما
و همچین پدر و مادر شما عمرشان دراز باد🌿

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">