کتابخانه ی امیر
چهارشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۸:۱۸ ق.ظ
سلام
عید از بس سرشلوغیان بودم درست حسابی نتوانستم مامان را ببینم برای همین برایش بلیط گرفتم تا یکهفته ای پیشمان بماند، در وقت کمی که داشتیم سعی کردیم حسابی به ما خوش بگذرد
غذاهای متنوع و غذاهایی که ماها قصد درست کردنش را داشتیم، را باهم پختیم
چند جای تفریحی رفتیم، تجریش گردی کردیم و...
صدرا می گوید کاش مامان نرگس نزدیک ما زندگی می کرد، می گویم مامان جان؛ چون دور است قدرش را می دانیم اگر نزدیک بود مطمئن باش اینقدر هوایش را نداشتیم و قدرش را نمی دانستیم
🌿🌿🌿
عضو کتابخانه شدم و چند کتاب به امانت گرفتم، مقایسه کردم با کتابخانه ی بوستان قیطریه( منزل سابق)چقدر متفاوت بود، مسوول کتابخانه دختر جوان و خنده رو و گشاده رو، امکانات کتابخانه عالی، از نیمکت های نو و تمیز و بزرگ تا جای ساز و قهوه ساز و آب سرد کن و... هزینه هم بسیارررر کم.
۰۲/۰۲/۲۰
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.