زندگی رسم خوشایندی است

زندگی رسم خوشایندی است
نویسندگان

سرماخوردگی خر است

جمعه, ۱۲ آبان ۱۴۰۲، ۰۶:۲۸ ب.ظ

دکتر چمبه برای یک کنگره چند روزی به سفر رفته بود. من و بچه ها از خوشحالی بالانس می زدیم( نه بخاطر نبود دکتر چمبه، بلکه بخاطر ماشین توی پارکینگ و برنامه هایی که با هیجان با بچه ها می ریختیم برای تفریح) اما خوشحالیمان زود زایل گشت...سواری مان کل هفته و آخر هفته تو تعمیرگاه بود و هست!

و من کل روزهای خانه نشینی را به درست کردن سوپ و فرنی و آش یا دم کردن دمنوش های متنوع، یا دود کردن اسپند، خاکشیر و یا بخور دادن شغلم پخته و.... 

گذراندم! 

( دخترکم سرماخورده بود و در تب می سوخت و سرفه امانش نمی داد و کنار همه این اتفاقات مبارک، به شدت با خوردن دارو مقابله می نمود!!!!!)

 

🌿🌿🌿

دلم هوایی شده برای زندگی در یک جای آرام؛ مثل کیش.

من یک موتور سه چرخه برقی سه نفره می داشتم و کودکانم را در عقب نشانده بودم در حالیکه از کنار خلیج فارس نیلگون می گذشتیم و نوای خوش مرغان دریایی و امواج خلیج همیشه فارس مان، به گوشمان می رسید، در آرامش به سوی کارهایمان پیش می رفتیم.( تو موتور سه چرخه، دکتر چمبه جا نمی شد و مجبور بود پیاده به دنبال ما بدَوَد.😉)

 

 

۰۲/۰۸/۱۲
سمانه صبا

نظرات  (۱)

بچه ها که مریض میشن، ادم دوبار مریض میشه ... یکی برای مراقبت از بچه و یکی سر نگرانی سلامت بچه.

شربت نوسکاف یا ایپوکاف یکیشون خوشمزه اس (خدایی یادم نمیاد کدومشون بود ولی مزه گریپمیچر میداد) امتحان کن شاید خورد.

پاسخ:
گُل گفتی
ممنونم فنجون جانم، اسم هر دوشو نوشتم برم تهیه کنم... سروناز خیلی بد دارو هست🥴

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">