ورزش
مگه یوگا همون نبود که یه جا بی حرکت می نشستیم و نفس های عمیق می کشیدیم و تمرکز می کردیم و از عالم ناسوت جدا گشته و سیر و سلوکی طی می کنیم پس چگونه شد که تا پای ما به باشگاه باز شد ما را از چندتا کــش آویزون کردند!!!!!
.
.
بعد از شش سال دوباره هوای ورزش به سرم زد (جز دوچرخه سواری و بدمينتون و پیاده روی و شنا که تفریحی و هفته ای یکی دوبار انجام می شود فعالیت ورزشی دیگری نداشتم )سالهای پیش(هشت سال پیش)زمانی که توی بندرعباس بودم قایق رانی می کردم و چند مسابقه هم شرکت کردم و بسیار پیگیر بودم اما سال 95 که برگشتم، آن را بوسیدم و کنار گذاشتم و به نوشتن و عکاسی و طبیعت گردی روی آوردم، البته ادامه ی قایقرانی هم با توجه به مسافت زیاد (ورزشگاه آزادی)عاقلانه نبود، چرا که منزل ما درست نقطه ی مقابل ورزشگاه است و وقت زیادی می طلبید و از حوصله ی من خارج بود..(البته برخی ها پُر حوصله هستند و ماندن در ترافیک برایشان اهمیت ندارد اما من از این دسته خارج هستم چرا که گمان می کنم زندگیم دارد تلف می شود)
خلاصه فعلا پر از حس خوب هستم و امیدوارم آن را ادامه دهم...
با دوچرخه سواری و بدمینتون و پیاده روی و شنا هوااااای ورزش به سرت زد؟!!
الان اینارو نوشتی به ما خفت بدی؟؟
من هفته ای سه ساعت ورزش میکنم عالم و آدمو آگاه کردم ، بسه دیگه دختر یکم ورزشو بزار برا ما بمونه